درباره دختری که نمیخواد به اجبار با پسر عموی بی بند و بارش ازدواج کنه برای همین دوستش یه نقشه میکشه و حالا اون باید با یه دکتر که اصلا ندیدتش ازدواج کنه اما …
دانلود رمان ایست قلبی
- بدون دیدگاه
- 636 بازدید
- باکس دانلود
دانلود رمان ایست قلبی
- رمان اصلی بدون حذفیات
- قبل از دانلود فیلتر شکن خود را خاموش کنید
- این رمان هارو حتما بخون عالین
- نقد و بررسی
- آنلاین
دانلود رمان ایست قلبی
به نام خداوندی که عشق را آفرید
ایست قلبی
“دزد!”
صدای شکستن چیزی را از طبقه پایین شنیدم. یک نفر در خانه است.
نه. همه دارند به خانه می روند.
عمو رحمان راه حل دروغ مرا پیدا خواهد کرد. یکی تو خونه هست
من می توانم بروم
حضورش را حس می کنم.
با پای برهنه وارد راهرو شدم. مجسمه برنزی گران قیمت از مادرم.
مسکو خرید و
نماد شاه بود، گرفتم. این تنها ابزار قدرتمندی بود که در دستم بود.
من مطمئن هستم که او مرده است
او در خانه قدم می زند، همانطور که من، پاورچین. آخرین قدم را برداشت.
سایه درست کردم
در نور لامپی که از اتاق خواب به اتاق نشیمن می آمد، دیدم که می ترسم.
دستم جلوی منه
دهنم رو بستم و به دیوار پشت سرم تکیه دادم. موبایلم بالاست من به آن نیاز دارم.
من باید کاری کنم
وضعیت او مشخص است.
دانلود رمان ایست قلبی
با ترس از راهروی کنارم وارد اتاق نشیمن من شد.
رفتم عقب و جلو
وارد در دیگری منتهی به پذیرایی شدم. کمرم به بدنی برخورد کرد.
یک نفر با صدای بلند فریاد زد
کشیدم و مجسمه از دستم پرید. مثل یک دختر جیغ می زد و همه چیز دستش بود.
روی زمین افتاد. خودش را تند برید و انگار ترسیده بود جلوی من ایستاد.
عنکبوت چسبیده به دیوار
من بودم
هوا تاریک بود. در برابر مردی قدبلند با نقاب بر سر می لرزید.
صورتش نقاب است
نقاشی شده بود و من جز چشم و لبش چیزی ندیدم، ترسیدم
او همه را شکست داد
امشب سر سفره عقد را فراموش کردم.
دانلود رمان ایست قلبی
انگشت اشاره اش را به صورتش آورد و گفت ساکت شو.
بمان. اولین بار بود.
برهنه جلوی مردی ایستادم. تمام بدنم از ترس می لرزید.
او حتی 100 درصد آن را رها کرد
لحظه ای که جلوی همه خانواده “نه” گفتم، متوجه شدم.
این یک ضرب و شتم مفصل از جانب پدرم خواهد بود
و بیشتر از خوردن بقیه میترسیدم. من نمی خواهم به من صدمه بزنم یا نگران باشم.
شیطان در مغزش
باشه، فقط سرمو تکون دادم تا بفهمه شوخی نکردم.
در دستش یک چاقوی برقی سالم بود که جانم را گرفت.
با چاقویی که در دست داشت به من اشاره کرد که برگردم و پشتم را به او برگردانم.
با ترس چرخیدم. صدای پرطنین مردانه او چهار ستون بدنم را به لرزه درآورد.
– دستان خود را پشت سر خود نگه دارید.
بدون تردید اطاعت کردم. می خواستم این ژاکت و شلوار را بپوشم.
روی کلاهش
دانلود رمان ایست قلبی
عروسک داره منو احمق میکنه خدا را شکر که دستکش دارد.
دارم دیوونه میشم با فکر مردی که میخواد دستامو لمس کنه.
با دستکش و بدون دستکش
بالاخره مرا لمس می کند و فرقی نمی کند دستانم پارچه ای پشت سرم است.
باست، تو خوش شانس نیستی
مینا الان میتونه هرکاری دلش میخواد باهات انجام بده.
– برگرد!
برگشتم سمتش و سعی کردم تکونش بدم که دیگه اون چاقو رو نخوره.
در بدنم تیزبین شو
چرا امروز می خواست خودکشی کند و ازدواج نکرد؟ بود
که این همه کتک
جلوی همه فامیل غذا خورد و براش مهم نبود؟ جان آدمیزاد چه جور دوستی
داشتن لحن m
خوب حالا مهم ترین چیز برای من این است که او را نگه دارم و امروز صبح
قرار بود خودکشی کنم
دانلود رمان ایست قلبی
فکر کردم
– تنهایی؟
– هوم
– بقیه کجا هستند؟
– مسافرخانه
– تو کی هستی؟
– من نمی دانم. هر وقت خواستی میتونی بهم بگی
– چرا اینقدر عصبانی هستی؟ صورتت کبود شده!
– مهمه؟
-نه من خوبم چرا؟ چقدر طلا داری؟ راست می ایستم و می آورم
احمقانه فکر نکن
نمی خوام خونت روی گردنم بیاد – باشه، کاری نمی کنم، همه رو بگیر.
– بگذار دوباره گردنبندت را باز کنم.
مثل مامان، بابا و مونا در یک زمان.
او برای ازدواج با من رشوه گرفته بود. موهای بلندم اذیتش کرده بود.
بود
– آخه چرا موهات اینقدر اذیت میشه؟ چگونه آن را جمع آوری کنم؟
-نمیدونم چیزی تو دستم نیست. موهایم را شانه می کنی؟ شما هیچ منبعی ندارید
بازش کنم؟
میشه یه چیزی بگم
-بگو اینطوری گله نکن باز نمیشه.
– از خدای من بدزد. من از آن خسته شده ام. آیا می توانی دست های مرا باز کنی؟
خودت انجامش بده
به آنها بدهید
دانلود رمان ایست قلبی
– فکر کردی من احمقم؟ این اولین بار نیست که دزدی می کنم.
چیز احمقانه ای نگفتم بگیر، امروز به من رشوه می دهی.
داده شود
قبول دارم زن پسر عمویم باشم.
– هی، همین! شما بچه پولدارها برای بدست آوردن این باید کیلوها طلا رشوه بدهید!
به من بگو غم انگیز است
من انجام دهم؟
– آره، می کنم، اگر نه بگوییم، کتک می خوریم. من خیلی پولدارم
به شیرینی جات فکر نکن
نه
– چقدر حرف میزنی؟ اوه، اوه، نیگا، چه کار می کنی، دستت را باز می کنم
باز نمیشه
اما اگر اشتباه اضافه کنید گفتم من رحم ندارم