دانلود رمان جواهر بخش ای

رمان جواهر بخش ای ( Ang Mutya ng Section E )درباره جی جی ، دانش‌آموز دبیرستانی که به مدرسه‌ی معتبر بین المللی منتقل می‌شود اما با کمال تعجب او به بخش ای که پایین‌ترین و شلوغ‌ترین بخش مدرسه است، فرستاده می‌شود. پسران بخش ای مصمم هستند که تنها همکلاسی دختر خود را از این بخش بیرون کنند اما …

 

دانلود رمان جواهر بخش ای

ادامه ...

دانلود رمان جواهر بخش ای

ادامه ...

آااااااه! این دیوانه‌کننده است! هم استرس دارم، هم انگار دل‌درد گرفتم. ههه.

از امروز قراره توی مدرسه «هایِر ولیو اینترنشنال» درس بخونم. چه اسم پرطمطراقی!

الان نزدیک کلاس هستم، همون کلاسی که دفتر ثبت‌نام بهم معرفی کرد. طبق مدارک من، کلاس E آخرین بخش پایه چهارم دبیرستانه. من رو اینجا انداختن چون پرونده تحصیلیم خیلی درخشان نیست.

خب حق دارن، چون توی مدرسه قبلیم حسابی دردسرساز بودم.

همچنان که به سمت کلاس قدم برمی‌داشتم، محوطه مدرسه رو نگاه می‌کردم. انصافاً مدرسه بزرگیه، محیطش بازه و به خاطر درختای زیاد، هوا هم خنکه.

احساس می‌کنم شاید اینجا رو دوست داشته باشم. امیدوارم که این‌طور بشه.

وقتی به در کلاس رسیدم، چندتا پسر جلوی در ایستاده بودن. پنج نفر بودن و همشون لباس فرم مدرسه رو درست نپوشیده بودن. یه کم ترسناک به نظر می‌رسیدن، ولی خب میگن: «کتاب رو از روی جلدش قضاوت نکن!»

بهشون نزدیک شدم. همین که رسیدم، همشون حرف زدن رو قطع کردن و برگشتن سمتم. نگاهشون اصلاً دوستانه نبود. خب، این کمی ترسناک شد!

“اااام… ب-ببخشید، اینجا کلاس E هست؟”
چرا دارم این‌قدر تته‌پته می‌کنم؟ چقدر ضایع!
اول به همدیگه نگاه کردن، بعدش دوباره به من خیره شدن. انگار داشتن از سر تا پامو بررسی می‌کردن. نکنه یه مشکلی توی ظاهرم هست؟

یکی از پسرا که موهاش قهوه‌ای بود، گفت:

“نه، اینجا نیست… کلاس E توی ساختمون دیگه‌ایه.”

“چی؟ ولی… دفتر ثبت‌نام گفت که…”

“کلاس رو منتقل کردن! پس برو جای دیگه!” این رو پسری گفت که داشت یه آب‌نبات می‌خورد.

از صدای بلندش جا خوردم و فوری از اونجا دور شدم. عجب آدمایی! مگه مجبور بودن سرم داد بزنن؟ اگه تازه‌وارد نبودم، حسابتونو می‌رسیدم!

زنگ مدرسه به صدا دراومد؛ یعنی کلاس‌ها شروع شده، ولی من هنوز دنبال کلاس خودم می‌گردم!
دانلود رمان جواهر بخش ای

قدم‌هامو تندتر کردم. ساختمونی که پسرا بهم نشون داده بودن، یه جای دورافتاده بود، انگار که هیچ‌کس اونجا نمی‌رفت. ساختمون درسته که سالم بود، ولی رنگش حسابی کهنه شده بود، روی دیوارا پر از نقاشی و نوشته بود، و کلی صندلی و وسایل شکسته هم اون اطراف دیده می‌شد. دو طبقه داشت و حدود چهار تا شش کلاس توش بود، ولی معلوم نبود ازشون استفاده می‌شه یا نه.

برعکس ساختمون روبه‌روم، که خیلی جدید و شیک بود. چهار طبقه داشت و تعداد زیادی کلاس. بعضی کلاس‌ها حتی کولر هم داشتن. چه مدرسه پولداری!

رفتم داخل تا کلاسمو پیدا کنم. چند دقیقه‌ای توی ساختمون چرخیدم، اما هیچ نشونه‌ای از کلاس E نبود. نه اینکه نابینا باشم، اما واقعا نمی‌تونستم پیداش کنم!

تا اینکه یه کلاس دیدم که کنارش یه تابلوی اسم کلاس بود. کلمه “Section” روی تابلو نوشته شده بود، ولی جای حرف آخر یه رد کمرنگ دیده می‌شد که به نظر می‌رسید E بوده.

شاید همین کلاسه!
دانلود رمان جواهر بخش ای

سریع داخل رفتم. همه دانش‌آموزا وقتی منو دیدن، سر جاشون خشکشون زد. حدود بیست نفر بودن.

به دنبال معلم گشتم، ولی معلمی نبود. برای همین، مستقیم رفتم و روی یه صندلی خالی ته کلاس نشستم.

چندتا از بچه‌ها پچ‌پچ کردن:

“یه دانش‌آموز انتقالیه؟”
“پسر، به نظر باحاله!”
“یعنی جدید اومده؟”
از اینکه درباره‌م حرف می‌زدن، ناراحت شدم. راستش رو بخوای، از اینکه توجه همه جلب بشه، متنفرم. فقط سرمو انداختم پایین و کیفمو بغل گرفتم.

یه دفعه یه دختر اومد جلو و گفت:

“سلام!”
سرمو بلند کردم و دیدمش. یه دختر خیلی خوشگل… فرشته‌ای از آسمون؟!

موهاش بلند و پوستش خیلی روشن بود. به نظر می‌رسید قدش از من بلندتره.

“ه-سلام…” با خجالت جواب دادم.

“نگران نباش، همسن هستیم. لازم نیست به من احترام بذاری.”
دانلود رمان جواهر بخش ای

“آهان… باشه.”

“تازه اومدی؟” صندلی روبه‌روی منو کشید و نشست.

“آره، همین امروز اومدم.”

“اسمت چیه؟” با لبخند پرسید.

“جَسپر جین ماریانو. ولی همه بهم جی-جی میگن.” لبخند زدم. کم‌کم حس کردم راحت‌ترم.

“من راکی هستم، رئیس کلاس.” دستشو به سمتم دراز کرد و منم دست دادم.

چه اسم جالبی! دقیقا مثل خودش، باحال!

راکی یه‌دفعه پرسید:

“جی، مطمئنی این همون کلاسیه که باید باشی؟”
متعجب نگاهش کردم و فقط سر تکون دادم.

“تا جایی که من می‌دونم، یه دانش‌آموز انتقالی قراره بیاد، اما برای کلاس E، نه اینجا.”
دانلود رمان جواهر بخش ای
نه اینجا؟

یا خدا… نکنه اشتباه اومدم؟ لعنتی!

با صدای آهسته پرسیدم:

“اُم… اینجا چه کلاسیه؟”
نمی‌خواستم کسی بشنوه که من اشتباهی اومدم، خیلی خجالت‌آوره!

راکی نزدیک‌تر شد و آروم توی گوشم گفت:

“کلاس C.”
لعنتی! اشتباه اومدم!

بدون اینکه سر و صدایی بکنم، آروم از جام بلند شدم و به سمت در رفتم. سرمو پایین انداختم.

خواهش می‌کنم، بهم نگاه نکنید…

همین که به در رسیدم، راکی جلومو گرفت:

“کجا میری؟ معلممون الان میاد.”
با ناراحتی نفس عمیق کشیدم و بهش نگاه کردم.

“راکی… م-من… اشتباهی اومدم اینجا.”
دانلود رمان جواهر بخش ای
اون با صدای بلند زد زیر خنده:

“ههه! حدس میزدم!”
بقیه بچه‌ها هم شروع کردن به خندیدن.

ای خاک عالم! زمین باز شو، اینا رو ببلع!

آروم از کلاس رفتم بیرون. حتی وقتی داشتم دور می‌شدم، هنوز صدای خنده‌هاشونو می‌شنیدم.

خیلی خجالت‌آوره!

با سرعت دویدم به سمت ساختمون کلاس E— اون کلاس E واقعی!

اون پسرا تقصیرکارن! اگه اون‌ها منو گمراه نکرده بودن، الان این افتضاح پیش نمی‌اومد!

همین که رسیدم، عصبانی وارد کلاس شدم… اما وای نه!

اشتباه بزرگی کردم!

چون معلم سر کلاس بود. بهم نگاه کرد و گفت:

“بله؟”
سریع خودمو جمع و جور کردم و برگه ثبت‌ناممو درآوردم، اما… صبر کن! باید مطمئن بشم!

“اااا… ببخشید، اینجا کلاس E هست؟” با ترس پرسیدم.
معلم سر تکون داد.

خداروشکر! بالاخره درست اومدم!
دانلود رمان جواهر بخش ای

 

ادامه ...
واتس اپ
تلگرام
فیسبوک
توییتر

8 دیدگاه دربارهٔ «دانلود رمان جواهر بخش ای»

  1. سلام
    این رمان کامل شده بر اساس کتابه؟؟
    و اینکه نمیشه دانلود کرد وقتی میخواد وارد درگاه بانک بشه ولی برای بقیه رمان ها میشه!!

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای مطالعه کامل رمان کلیک کنید

ما یک موتور جستجوی رمان هستیم
اگر رمان شما به اشتباه در سایت ما قرار گرفته و درخواست حذف دارید
از واتس اپ یا ایمیل زیر به ما اطلاع دهید تا سریعا حذف کنیم

برای پشتیبانی میتوانید از تلگرام ، ایمیل یا فرم تماس با ما در ارتباط باشید

فرم تماس با ما

[contact-form-7 id=”3211″ title=”فرم تماس”]

برای بازیابی رمز عبور از اینجا اقدام کنید.

در سایت عضو شوید

اگر عضو هستید از اینجا وارد شوید.