درباره یه پسر عوضی دخترباز که زندگی خیلی از دخترا رو نابود کرده تا یه روز …
دانلود رمان وسط پاهام نشست
- بدون دیدگاه
- 948 بازدید
- باکس دانلود
دانلود رمان وسط پاهام نشست
- رمان اصلی بدون حذفیات
- این رمان هارو حتما بخون عالین
- نقد و بررسی
- آنلاین
دانلود رمان وسط پاهام نشست
زندگی هر کس با انتخاب هایی که در زندگی انجام می دهد تعیین می شود
اینها انتخاب هایی هستند که مسیر زندگی را تعیین می کنند
نوشته های شما را علامت گذاری می کنند. در حال حاضر، گاهی اوقات انتخاب دشوار است. آنقدر که باید جانم را فدا کنم تا به آخر برسم. خیلی سخته
گاهی به مرگ ختم می شود. خوب، همیشه چیزی وجود دارد که شما را آزار می دهد
صرفه جویی کنید، همان چیزی که به شما الهام میدهد تا از زمانهای سخت عبور کنید
آنچه را که حاضرید دنیا و جانتان را فدا کنید تا بتوانید دوباره آن را انجام دهید
به رنگ چشم نازش نگاه کن لویی POV: هی، آهسته ***…ȗ
آروم باش از من چی میخوای؟ از من چه می خواهی
ȗ… آه، اوه، می ترسم، از من چه می خواهی؟ چی میخوای
لعنتی گرفتمش و جواب دادم: – هاها؟ ? ? -بازم میخوابی؟
خوابیدی؟ – ای بابا از سرم زدی و خفه ام کردی! – لویی، باشه.
راننده ساعت 11 صبح شما را سوار می کند، پس مراقب باشید.
من تو را به جایی می برم که کاملا لیاقتش را داری… – جایی نمی روم! – خفه شو و بمیر.
برویم من ساعت 11 دم در منتظر می مانم، همین.
او می گوید. کمی وقار داشته باش، او هیچ نظری ندارد – اما…بووو…اوه، دخترها چقدر دیوانه هستند؟
خوب ? لعنتی، او شبیه یک مدل است! ! ! ! او هر شب را با شما می گذراند و هر هفته 2-3 شب را با من می گذراند
روی تخته! بقیه رو نمیدونم…-____- خسته شدم از چشمای سبز،
چه دختر باشد چه پسر، این مارمولک تازه آمد و به گردنم چسبید! لعنت بهت
لعیا برو برو… برای کشتن هوس من تو را از تخت می اندازم.
افتادم صدام افتاد و از خوشحالی لبخند زدم
زدم – لویی همه صدمه دیدند ! – بیدار شو، حرامزاده، ناپدید شو.
از خونم… بلند شدم برهنه شدم لباسامو در آوردم و رفتم حموم. اگر بخواهد می تواند از توالت اتاقش استفاده کند.
گذاشتمش چون میدونم الان داغه! من بیرون آمدم
داشتم موهامو خشک میکردم که اومد تو اتاق. دوش گرفت
بود. هههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه!!!
با من بخواب و فردای آن روز اینطور مرا لعنت کن!!
بی تفاوت جواب دادم -باشه با من نخواب فاحشه!
هالس، این برای او کاملا طبیعی است. -ولی لویی این تو بودی که منو مست کردی
منو برد خونه لباسامو از تنم درآورد و وو ووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونم کرد – نه
دوست نداری من اومدم توت عنخ آمون؟؟؟؟
میدونی من فقط مست بودم من با هر دختری که می خواستم خوابیدم. پس خفه شو! همه آنها قبر خود را گم کردند. شما همین کار را می کنید
شما نمی توانید حرکت کنید! اومد جواب داد که لان شو از کف پایین صدام اومد.
کد: – لویی، صبحانه آماده است. به لیا گفتم – و بالاخره از پاتو
جانم را بگیر من فقط 20 سالمه و تو به من صدمه زدی
تو نمی خوری – اما من مدل هستم که همه می خواهند با من باشند … دیوانه
گفت. در راه پایین گفتم – برای هر مدل، فقط برای من
به آشپزخانه رفتم. یک خانم مسن تر با من کار می کرد.
داشت انجامش میداد پدرم او را فرستاد. اگر جون او را با خودش بفرستد باید ترسیده باشد.
من باید بخوابم البته این اتفاق خواهد افتاد. کسی که از 15 سالگی با شما بوده است
به عنوان یک دختر خواب، چنین چیزی برای او کاملا طبیعی است
سارگس؟؟؟؟:(نشستم سر میز صبحانه.) هنر کردی (من شروع کردم به خوردن!!
لیا اومد پایین لباس پوشیده بود و موهایش مقدس بود
بگیر – لوئیس خیلی آشغاله – میدونم بی تفاوت !!! او است
با عصبانیت روی زمین افتاد و رفت.
از صدایش رها شدم. به ساعت نگاه کن
من این کار را در ساعت 10:30 انجام دادم. فقط 30 دقیقه فرصت دارم تا آماده شوم و بروم.