روایت زندگی مینا، دختری با چشمان زیبا که عاشق معلم ادبیات همسایهشان – کاوه – میشود. داستان از دوران مدرسه مینا آغاز و تا زمانی که تبدیل به معلم میشود.
دانلود رمان پنجره
- بدون دیدگاه
- 77 بازدید
- نویسنده : فهیمه رحیمی
- دسته : اجتماعی , ایرانی , عاشقانه
- کشور : ایران
- صفحات : 434
- بازنشر : دانلود رمان
- قرار گرفت
- مشخصات
- نویسنده : فهیمه رحیمی
- دسته : اجتماعی , ایرانی , عاشقانه
- کشور : ایران
- صفحات : 434
- بازنشر : دانلود رمان
- قرار گرفت
- باکس دانلود
دانلود رمان پنجره
- رمان اصلی بدون حذفیات
- قبل از دانلود فیلتر شکن خود را خاموش کنید
- این رمان هارو حتما بخون عالین
- نقد و بررسی
- آنلاین
دانلود رمان پنجره
در دل یکی از محلههای قدیمی تهران، دختری نوجوان به نام مینا زندگی میکند؛ دختری با نگاهی عمیق و چشمانی که قصه میگویند. او دانشآموزی است در سالهای پایانی دبیرستان، درگیر احساساتی تازه و ناشناخته. زندگیاش در سکوتی معنادار میگذرد تا اینکه حضور یک معلم جوان و خوشبیان، دنیای درونی او را دگرگون میکند.
کاوه، معلم ادبیات تازهوارد، با وقار، پر از شور دانایی و آرامشی نافذ، در خانهای روبهروی خانه مینا ساکن میشود. نگاه نخست مینا از پشت پنجره خانهشان، نقطه آغاز داستانی میشود که سرشار از عشق خاموش، احترام، و دغدغههای نوجوانیست.
دانلود رمان پنجره
در همین روزهای اول، پنجرهای از حسرت و رؤیاها به زندگی مینا باز میشود. او هر روز با اشتیاق، چشمانش را به پنجره خانه روبهرو میدوزد؛ همانجا که کاوه گاه به گاه پرده را کنار میزند، بیآنکه بداند نگاه دختری سادهدل و خیالپرداز، منتظر اوست.
در این میان، فضای مدرسه و خانواده نیز نقش پررنگی در داستان دارد. رابطه عاطفی بین مینا و خواهرش، تفاوت دیدگاه او با مادر سنتیاش، و تأثیر حضور معلمی باسواد و متفاوت، به رشد تدریجی شخصیت مینا کمک میکند.
رمان «پنجره» با فضایی آشنا و نوستالژیک، داستان عاشقانهای را روایت میکند که در بستر یادگیری، احترام و فاصلهگذاری اجتماعی جریان دارد. این داستان نه صرفاً درباره عشق نوجوانانه، بلکه درباره بلوغ احساسی، تأثیر معلم بر شاگرد، و جستوجوی بیصدا برای دیدهشدن است.
دانلود رمان پنجره
مینا که حالا دلش با حضور خاموش مرد همسایه پیوند خورده، بهتدریج دچار نوعی احساس آمیخته با ترس و کنجکاوی میشود. او از خودش میپرسد که این حس ناگهانی چه معنایی دارد؟ آیا ممکن است کسی مثل او، در این سن و سال، چنین شیفته شود؟
در کلاس درس، ذهن مینا پرسه میزند. وقتی معلم درباره حافظ و عشق مجازی حرف میزند، انگار هر بیت، آینهایست که دل او را به تصویر میکشد. حتی دوستانش متوجه تغییر رفتار او شدهاند، اما مینا ترجیح میدهد درون خودش بماند. او به دنیای ذهنی خودش پناه میبرد؛ جایی که کاوه را به شکل آرمانی میبیند، نه فقط یک مرد، بلکه نماد دانایی و آرامش.
دانلود رمان پنجره
در شبهای خلوت خانه، وقتی همه خوابیدهاند، مینا پرده اتاقش را کنار میزند و به پنجره همسایه چشم میدوزد. او هنوز نمیداند که این پنجره، فقط یک روزنه به بیرون نیست؛ بلکه آینهایست که روح او را به دنیای جدیدی وصل کرده است.
در همان حال و هوا، مادر مینا با نگرانی به رفتارهای جدید دخترش نگاه میکند. او که زنی سنتی و سختگیر است، متوجه سکوتها و خیرهشدنهای دخترش شده، اما هنوز دلیلی برای بازخواست پیدا نکرده. مینا نیز تمام تلاشش را میکند که چیزی بروز ندهد، هرچند دلش هر لحظه پرآشوبتر میشود.
روزها میگذرد و حضور کاوه در محله، به بخشی از عادتهای روزمره مینا تبدیل میشود. او بیآنکه حرفی زده یا سلامی رد و بدل شده باشد، نسبت به این معلم جوان احساسی عمیق پیدا کرده است. احساساتی که نه فقط از جنس نوجوانی، بلکه آمیخته با تحسین و اشتیاق به دانایی و آرامش مردانه است.
دانلود رمان پنجره
در دل این دلدادگی خاموش، دغدغههای درسی، خواستههای خانواده و فشارهای زندگی نوجوانی همچنان جریان دارند. اما برای مینا، تمام اینها حالا در سایه تصویری محو از مردی قرار گرفته که نمیداند قلب دختری را با سکوتش تسخیر کرده است.
یک شب، وقتی کاوه در ایوان خانهاش کتابی در دست دارد و نور زرد چراغ اتاق پشت سرش میتابد، نگاه مینا برای چند لحظه با نگاه او تلاقی پیدا میکند. تپش قلب، اضطراب و شوق با هم در وجود مینا میپیچد. این لحظه ساده اما سرنوشتساز، به نوعی آغاز مسیر درونی اوست: مسیری از شک، امید، رؤیا و دگرگونی.
دانلود رمان پنجره